معرفی کتاب "مشروطه عثمانی" در ماهنامه علوم انسانی مهرنامه

 

همسايه از همسايه ارث مي برد

حامد زارع

 

 

 

1. چنين به نظر مي آيد كه وسوسه انديشه «مشروطه» و نظام «مشروطيت» پس از گذشت سنوات متمادي و بحران هاي متوالي، هنوز دست از سر پژوهشگران ايراني برنداشته است. برخي انديشه وران معاصر بر آنند كه دليل اين مانايي ايده مشروطه در ذهن انسان ايراني، به صحت و اتقان و استحكام طرح مسئله اي باز مي گردد كه از روشنفكران مهاجر گرفته تا فقيهان مدرسه نجف، ساعي ميدان نظري آن بودند. هر چند همان انديشه وران بلافاصله افاضه اي اضافه مي كنند مبني بر آنكه مشروطه ايراني اگر چه در عمل تاسيس شد، اما در نظر هيچ گاه تبيين نشد. واهمه از تاخير تاسيس نظري مشروطيت در وجدان ايراني، با نظر به تحولات و اتفاقات پسيني مشروطه، موضوعيتي نداشت. اما در پانزده سال اخير كوشش هاي ارجمندي شكل گرفته است تا مشروطه ايراني را بازبشناسد. برخي از اين كوشش ها متجلي در كتاب هايي معروف بوده است كه به نحو مستقيم به بررسي تحولات مشروطه ايراني نظر داشته اند. اما گونه اي از توجه به مشروطه ايراني كه با اتخاذ نگاهي ديگر و به نحو نامستقيم به تحولات مشروطه ايراني نظر كرده اند نيز امروزه مطرح شده است. اگر جرقه قانون از ذهن پرسشگر وليعهد با قريحه مسكون در دارالسلطنه تبريز جان گرفت و در آذربايجان، آن سرزمين آتش جاويدان، شعله انديشه هاي جديد را مشتعل ساخت و مكتب تبريز رفعت گرفت، به لطف همسايه اي بود كه در سرحدات شمال غربي ايران زمين، مشق مشروطيت مي كرد و روشنفكران ايراني سياه مشق هاي خود را از آن سرزمين به ايران زمين حوالت مي دادند. سرزميني به گستره يك امپراطوري با نام عثماني!  

2. كتابي كه مي خواهيم از آن نام ببريم، اين ماجراي خواندني از امپراطوري عثماني دارد تا براي ايرانيان همسايه نقل كند. كتاب «مشروطه عثماني» اگر چه كتابي با محتواي تاريخي، ولي با رويكرد انديشه اي است. اين اثر را بايد به مثابه همتي شايسته نظر در راه اهتمام به تاريخ انديشه و همچنين متني بايسته توجه در مسير تصوير و تبيين تاريخ انديشه مشروطه خواهي در سرزمين همسايه، امپراطوري عثماني، به زبان فارسي و جهان ايراني ارزيابي كرد. اگر قائل به اين قول صائب باشيم كه «مشروطه» نظمي محدودكننده قدرت و نظامي تقويت كننده مشورت است و نيز تاريخ هر مشروطه اي، بسته به مكان سرزميني رويداد مشروطيت، امكانات و الزامات مخصوص به خودي دارد، دانش به آنچه در «مشروطه عثماني» اتفاق افتاده است به سود ما است. چه اينكه تاريخ مشروطه عثماني نيز همانند تاريخ مشروطه ايراني كه سيد جواد طباطبايي زحمت بازتدوين نظري آن را برده است، جزئي از تاريخ عمومي مشروطه خواهي است كه ذيل تاريخ انديشه، نسبتي وثيق با تاريخ عمومي دارد.

3. همانطور كه از نام كتاب هويدا است، اثر حاضر با نگرشي انديشه محورانه، كنش هاي نوخواهانه و تجددگرايانه در گستره امپراطوري عثماني را به تصوير مي كشد. كنش هايي كه منجر به رويداد مهم مشروطه اول در سال 1876 ميلادي گرديد. «حسن حضرتي» عضو هيات علمي دانشگاه تهران و نويسنده كتاب، در روش شناسي معرفتي خود براي نگارش اين اثر تاريخي از نظريه هرمنوتيكي «كوئنتين اسكينر» ياري جسته است. اين اثر به تحليل و بررسي آراء و انديشه هاي «مدحت پاشا» به عنوان پدر معنوي مشروطه خواهان عثماني، در باب حكومت قانون و نظام مشروطيت و همچنين ديگر عناصر فعال در «مشروطه عثماني» مي پردازد. البته نويسنده كتاب با محوريت دادن به «مدحت پاشا» معتقد است كه تامل در انديشه هاي او مي تواند آئينه اي از ديدگاه ها و نگرش هاي مشروطه خواهان عثماني در نيمه قرن نوزدهم بوده باشد.

4. درست است كه اثر حاضر با هدف تحليل تحولات فكري عثماني در عهد مشروطه اول و با تاكيد بر انديشه هاي «مدحت پاشا» صورت گرفته است؛ اما بايد توجه داشت كه در اين اثر به تاثيرات انديشه هاي نوخواهانه و تجددگرايانه عثماني بر ايرانيان و همچنين مقايسه قانون اساسي مشروطه عثماني با مشروطه ايراني توجه كم نظيري شده است. با امعان نظر به موقعيت يكسان ايران و همسايه اش در ميزباني از ميهمان نا خوانده اي تحت عنوان «تجدد» كه افسون اش در دل مسلمانان خسته خاورميانه قرن نوزدهم با انگاره هايي همانند «حكومت قانون» و «پارلمان» رخ مي نمود، پرپيدا است كه اين اثر روايت گر تحولات فكري معطوف به مشروطه ايراني نيز به شمار مي آيد. چه اينكه مسائل مشروطه عثماني، مسائل مشروطه ايراني نيز است و اين نكته تعجبي ندارد. چرا كه به قول «محمدابراهيم باستاني پاريزي» كه بر پيشاني كتاب شاگرد ديروز و همكار امروزش ديباچه اي نيز نگاشته است، همسايه از همسايه ارث مي برد.

میزگرد تاریخ جامعه شناختی (انتشار یافته در کتاب ماه تاریخ و جغرافیا ش150)

 

با حضور:

دکتر علی­محمد ولوی، عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه الزهراء

دکتر عباس منوچهری، عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس

دکتر حسن حضرتی، عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران

 

آقای اسماعیلی: بسم­الله الرحمن الرحیم. عرض ادب و احترام داریم خدمت استادان بزرگواری که تشریف آورده­اند. موضوع بحث امروز تاریخ جامعه­شناختی است. این موضوع از مباحث میان­رشته­ای میان تاریخ و جامعه­شناسی است و موضوعی نو و تازه است. در جامعه­ی ما نسبت به این موضوع، علاقه­ی جدیدی ایجاد شده و هنوز منابع کتبی در مورد آن بسیار ناچیز است. امیدواریم بحث امروز فتح بابی باشد در این مورد و در جامعه­ی آکادمیک و نیز علاقه­مندان این رشته، مباحثه و پژوهش­هایی را سبب شود.

در آغاز بحث به این گفته­ی مشهور اشاره می­کنم:  گفت­وگوی میان تاریخ و جامعه­شناسی، گفت­وگوی ناشنوایان و منشأ بدفهمی است. شاید در این جمله اغراقی نهفته باشد؛ چراکه در دوره­هایی بین این دو حوزه گفت­وگوهایی رخ داده است. و از تعاطی و برخورد این دو حوزه، رشته­ی جدیدی به وجود آمده است که از آن به جامعه­شناسی تاریخی و یا تاریخ جامعه­شناختی یاد کرده­اند. البته بحث در مورد این نامگذاری یکی از مباحث امروز ما نیز هست و باید تعریف این حوزه­ی معرفتی دقیق و مشخص شود. اما آیا اساساً مورخان و جامعه­شناسان و یا حوزه­ی معرفتی تاریخ با حوزه­ی معرفتی جامعه­شناسی، امکان گفت­وگو دارند و می­توانند به افق­های مشترک و نوعی هم­زبانی دست یابند؟

اولین مسأله­ای که می­تواند سرمنشأ گفت­وگوی میان این دو حوزه باشد، موضوع بحث هر دو رشته است. عده­ای معتقدند که موضوع تاریخ رویدادهایی هستند که بالذات متفرّد هستند. اما به نظر می­رسد در حوزه­ی جامعه­شناسی از یک نظریه شروع می­کنیم و سپس آن را تعمیم می­دهیم.

از آقای دکتر منوچهری خواهش می­کنیم بحث را از همین نقطه آغاز فرمایند.

ادامه نوشته

انتشار کتاب "مشروطه عثمانی"

کتاب جدیدم با عنوان "مشروطه عثمانی" از سوی انتشارات پژوهشکده تاریخ اسلام انتشار یافت. این اثر که جان مایه اش رساله دکتری ام در دانشگاه تهران است همراه با دو مقدمه طولانی از استادان عالیقدرم دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی و دکتر محمد تقی امامی به زیور طبع آراسته شده است. علاقمندان می توانند این اثر را از کتابفرشی های طهوری و خوارزمی تهیه کنند. در دیباچه این اثر می خوانید: 

«راه تجدّد از مرزهاي تركيه عبور مي‌كند، تركيه براي ما آزمايشگاه است. آزمايشگاه خوبي‌ها و بدي‌هاي تجدّد و چالش‌ها و برون رفت‌هاي روشنفكران ديني از آن.»

         آلن تورن

جامعه‌شناس فرانسوي

راقم اين سطور به عنوان پژوهشگري ايراني، در رساله حاضر، قطعه‌اي از تاريخ انديشه را در امپراتوري عثماني، موضوع پژوهش خود قرار داده است. بيش از هر چيز، اين انتخاب نگارنده، براي شناخت هرچه بيشتر تحولات انديشه در تاريخ اسلام و ايران بوده است. بنابراين به موضوع پژوهش خود نه به عنوان موضوعي صرفاً مربوط به تاريخ عثماني بلكه مسئله‌اي  درباره تاريخ اسلام و ايران اسلامي نيز نگاه كرده است. زيرا تصور بر اين است كه تحولات عثماني وجوه اشتراك و تشابهات فراواني با تحولات ايران داشته است. و به نظر مي‌رسد هر آنچه كه در آن جا اتفاق افتاده، با فاصله اندكي در ايران نيز به وقوع پيوسته است.

اين مسئله ما را به موضوع ديگري نيز رهنمون مي‌سازد و آن تأثيراتي است كه تحولات عثماني و ايران بر يكديگرگذاشته اند. وجود مناسبات سياسي و مراودات تجاري و بازرگاني در كنار روابط فرهنگي، به شكل عجيبي تحولات دو جامعه را شبيه هم ساخته است. اين تشابه در تحولات عثماني و ايران در قرن نوزدهم بيش از هر زمان ديگري خود را نشان داده است.

با اين اوصاف، تصور نگارنده بر اين است كه با انجام پژوهش حاضر نه تنها كمكي هرچند ناچيز به فهم تحولات عثماني نموده، بلكه براي رسيدن به شناخت دقيق‌تر از تحولات فكري ايران در قرن نوزدهم نيز در حد بضاعت خود، گامي برداشته است، روشي كه چندان مورد توجه پژوهشگران ايراني نبوده است. حميد عنايت در باره اين نقص پژوهش هاي ايراني مي‌نويسد:

چيزي كه در پژوهش‌هاي نويسندگان ما اغلب ناگفته مانده، آزموده ملت‌هايي بوده است كه وضعي همانند ما در گذشته نزديك داشته‌اند و زودتر از ما با فرهنگ غرب ارتباط پيدا كردند و در پاره‌اي موارد نيز مباني آن را با ديدي انتقادي‌تر از ما دريافتند. آگاهي از داوري‌هاي نويسندگان اين ملت‌ها در زمينه تمدن و فرهنگ غرب مي‌تواند دست‌كم معيار واقع‌بينانه‌تري در بحث‌ها به دست ما دهد تا بازگويي سخنان اشپنگلر و توين بي و هايدگر و ماركوزه و جز اينان.[1]

بنابراين رساله حاضر، اگرچه پژوهشي درباره تاريخ عثماني است، اما براي فهم هرچه دقيق‌تر تحولات تاريخ معاصر ايران نيز مي‌تواند مؤثر و مفيد واقع شود.



[1]- حميد عنايت، سيري در انديشه سياسي عرب، (تهران: سپهر، 1363، چاپ سوم) ص پانزده