انتشار کتاب "مشروطه عثمانی"
«راه تجدّد از مرزهاي تركيه عبور ميكند، تركيه براي ما آزمايشگاه است. آزمايشگاه خوبيها و بديهاي تجدّد و چالشها و برون رفتهاي روشنفكران ديني از آن.»
آلن تورن
جامعهشناس فرانسوي
راقم اين سطور به عنوان پژوهشگري ايراني، در رساله حاضر، قطعهاي از تاريخ انديشه را در امپراتوري عثماني، موضوع پژوهش خود قرار داده است. بيش از هر چيز، اين انتخاب نگارنده، براي شناخت هرچه بيشتر تحولات انديشه در تاريخ اسلام و ايران بوده است. بنابراين به موضوع پژوهش خود نه به عنوان موضوعي صرفاً مربوط به تاريخ عثماني بلكه مسئلهاي درباره تاريخ اسلام و ايران اسلامي نيز نگاه كرده است. زيرا تصور بر اين است كه تحولات عثماني وجوه اشتراك و تشابهات فراواني با تحولات ايران داشته است. و به نظر ميرسد هر آنچه كه در آن جا اتفاق افتاده، با فاصله اندكي در ايران نيز به وقوع پيوسته است.
اين مسئله ما را به موضوع ديگري نيز رهنمون ميسازد و آن تأثيراتي است كه تحولات عثماني و ايران بر يكديگرگذاشته اند. وجود مناسبات سياسي و مراودات تجاري و بازرگاني در كنار روابط فرهنگي، به شكل عجيبي تحولات دو جامعه را شبيه هم ساخته است. اين تشابه در تحولات عثماني و ايران در قرن نوزدهم بيش از هر زمان ديگري خود را نشان داده است.
با اين اوصاف، تصور نگارنده بر اين است كه با انجام پژوهش حاضر نه تنها كمكي هرچند ناچيز به فهم تحولات عثماني نموده، بلكه براي رسيدن به شناخت دقيقتر از تحولات فكري ايران در قرن نوزدهم نيز در حد بضاعت خود، گامي برداشته است، روشي كه چندان مورد توجه پژوهشگران ايراني نبوده است. حميد عنايت در باره اين نقص پژوهش هاي ايراني مينويسد:
چيزي كه در پژوهشهاي نويسندگان ما اغلب ناگفته مانده، آزموده ملتهايي بوده است كه وضعي همانند ما در گذشته نزديك داشتهاند و زودتر از ما با فرهنگ غرب ارتباط پيدا كردند و در پارهاي موارد نيز مباني آن را با ديدي انتقاديتر از ما دريافتند. آگاهي از داوريهاي نويسندگان اين ملتها در زمينه تمدن و فرهنگ غرب ميتواند دستكم معيار واقعبينانهتري در بحثها به دست ما دهد تا بازگويي سخنان اشپنگلر و توين بي و هايدگر و ماركوزه و جز اينان.[1]
بنابراين رساله حاضر، اگرچه پژوهشي درباره تاريخ عثماني است، اما براي فهم هرچه دقيقتر تحولات تاريخ معاصر ايران نيز ميتواند مؤثر و مفيد واقع شود.