اصلاحات در امپراتورى عثمانى‏ (از عصر لاله تا عهد تنظيمات)

نويسنده، در اين نوشتار بر آن است تا رويكرد دولت‏مردان عثمانى به مقوله اصلاحات و ضرورت‏هاى آن را بررسى كند. پرسش‏هايى مانند اين كه امپراتورى عثمانى در چه شرايطى اصلاحات را به مثابه يك راه‏حل برگزيد؟ انديشه‏ها و تحولات تأثيرگذار بر اصلاحات كدامند؟ برد اشت سلاطين عثمانى از راه اصلاحات (در زمان طرح آن) چه بوده است؟ در اين ميان نقش عوامل خارجى به ويژه غربى‏ها در اصلاحات نيز از مسائل مهمى است كه نگارنده اين مقاله در پى يافتن پاسخ‏هاى مناسبى براى آنهاست. دوره زمانى اين نوشتار از آغاز عصر لاله (1718 - 1730م ) تا ابتداى عهد تنظيمات (1839م) را دربر مى‏گيرد.
واژه‏هاى كليدى: عثمانى، اصلاحات، عصر لاله، نظام جديد، احمد سوّم، سليم سوم و محمود دوّم.

ادامه نوشته

امپراتورى عثمانى و اصلاحات; مدحت پاشا،م. طيب گوك بيلگين، ترجمه حسن حضرتی

در سده نوزدهم ميلادى, امپراطورى عثمانى به واسطه آشنايى با فرهنگ مغرب زمين و از طرف ديگر مواجهه با موانع ساختارى در درون جامعه خويش به انجام اصلاحاتى در ابعاد مختلف دامن زد. به دوره اى كه اين اصلاحات انجام گرفته است عصر تنظيمات اطلاق مى شود. تنظيمات در اصل در 26 شعبان 1255 قمرى برابر با سوم نوامبر 1839 ميلادى با اعلان فرمان تنظيمات خيريه آغاز گرديد.
بدون ترديد يكى از بازيگران تإثيرگذار اصلاحات عثمانى مدحت پاشا است كه در مقام يكى از دولتمردان تجددگرا خود را شناسانده است. نوشتار حاضر ترجمه مدخل ((مدحت پاشا)) از دايره المعارف بزرگ اسلامى به زبان تركى استانبولى مى باشد كه در آن مولف به طور مبسوط به زيست نامه و كارنامه سياسى اين شخصيت بزرگ پرداخته است.

واژه هاى كليدى: امپراطورى عثمانى, اصلاحات, مدحت پاشا, تنظيمات.

ادامه نوشته

نقد کتاب "مکاتب تاریخی و تجددگرایی تاریخی"

1. در كشور ما حوزه مطالعاتى ((علم تاريخ)) و ((تاريخ نگارى)) آنچنان فقير است كه انتشار هر اثرى در اين باره, فارغ از توجه به سطح كيفى آن, علاقمندان و طالبان پژوهش در اين زمينه را شادمان مى سازد. تعداد آثار چاپ شده به زبان فارسى در حوزه مورد نظر (اعم از تإليف و ترجمه) بسيار محدود است. اين در حالى است كه در غرب و حتى در نزد انديشمندان مسلمان عرب, توجه به اين علم روز به روز بيشتر شده و در اين ميان, آثار ارزشمندى به جامعه علمى بشرى عرضه شده است. نظريه پردازان برجسته اى همچون هميلتون گيب, كلود كاهن, كلمان هوار, فليكس تايوئر, عزيز الدورى, گروث, شاكر مصطفى, العزاوى, محمود الشرقاوى, وجيه الكوثرانى, مارگليوث, روزنتال و..., آثار گران سنگى از خود در حوزه علم تاريخ و تاريخ نگارى به جا گذاشته اند. اگر چه در ايران صاحب نظران برجسته اى در اين زمينه همانند فريدون آدميت و عبدالحسين زرين كوب ظهور كرده اند, اما ناگفته پيداست كه راه درازى در پيش است تا بتوانيم در اين عرصه به جايگاه قابل اعتنايى دست پيدا كنيم.

ادامه نوشته